امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نقد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پول در دست، مبلغ در دست، سکه، اسکناس، نقدینه

فونتیک فارسی

naghd
اسم
cash, ready money, money, coin(s)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- پول نقد می‌خواهی یا چک؟

- do you want cash money or check?

- نقد یا نسیه؟

- cash or credit?

- نقد بپرداز و ببر، بخر و ببر

- cash and carry

- نقد خریدن، نقد خرید کردن

- to purchase in cash, to pay in cash for something bought

- این فرش را صد دلار نقد می‌خرم.

- I will buy this carpet for one hundred dollars cash.

- نقد دادن، نقد پرداختن

- to pay cash, to pay in cash

- هزینه‌ی این جنس‌ها را نقد دادم.

- I paid the price of these goods in cash.

- نقد فروختن

- to sell for cash

- نقد کردن

- to cash, to cash in, to convert into cash, to liquidate

- چکی را نقد کردن

- to cash a check

- اموال دزدی را نمی‌شود به‌آسانی نقد کرد.

- one cannot easily turn stolen goods into cash

- نقد‌کردنی، نقد‌شدنی

- cashable
نمونه‌جمله‌های بیشتر
انتقاد، سنجش (هنری و غیره)، تمیز خوب و بد

فونتیک فارسی

naghd
اسم
criticism, evaluation, assessment, appraisal, critique

- امیر نقد جالبی از آن فیلم ارائه داد.

- Amir presented an interesting critique of that film

- نقد ادبی، سخن سنجی

- literary criticism

- نقد ترجمه

- criticism or evaluation of translation

- نقد حال (ادبی: وضع فعلی)

- (the) present conditions, actual status

- (مولوی) نقد حال خویش را گو پی بریم / هم ز دنیا هم ز عقبی برخوریم

- if we comprehend our own actual status / we will prosper both in this world and the next

- نقد شعر

- poetic criticism, criticism of poetry

- نقد کتاب

- book review, criticism of books, reviewing books

- نقد کردن

- to criticise or criticize, to appraise, to evaluate, to assess

- او در نقد نمایشنامه و شعر مهارت ویژه‌ای دارد.

- he has a special skill in evaluating plays and poems

- نقد نثر، نثرسنجی

- prose evaluation, criticism of prose
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نقد

  1. مترادف:
    تشخیص تمییز
    متضاد:
    نسیه
  1. مترادف:
    ارزش بها
  1. مترادف:
    پول سرمایه سکه نقدینه زروسیم

ارجاع به لغت نقد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نقد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نقد

لغات نزدیک نقد

پیشنهاد بهبود معانی