با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    وارث به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    ارث‌بر

    فونتیک فارسی

    vaares
    اسم
    heir, heir apparent, legatee, heritor, inheritor, inheritrix, heiress

    - تنها وارث او

    - his sole heir

    - وارث مبلغ زیادی پول را به خیریه اهدا کرد.

    - The heiress donated a large sum of money to charity.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد وارث

    1. ارث‌بر، بازمانده، جانشین، خلف، قایم‌مقام، میراث‌خوار، ≠ مورث

    ارجاع به لغت وارث

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «وارث» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/وارث

    لغات نزدیک وارث

    پیشنهاد بهبود معانی