با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

وجه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

vajh
(sum of) money, payment, fee, phase, manner, way, justification, cause, [gram.] mood, surface, [o.s.] face
دستور زبان form, voice, mood
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وجه

ارجاع به لغت وجه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وجه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/وجه

لغات نزدیک وجه

پیشنهاد بهبود معانی