امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ورز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به‌عمل‌آوری

فونتیک فارسی

varz
اسم
exertion, doing, kneading, processing, preparing

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- فراموش نکنید قبل از ورز خمیر نان به دستان خود آرد بزنید.

- Don't forget to flour your hands before kneading the bread dough.

- ورز خمیر برای درست کردن نانی پف‌دار ضروری است.

- The kneading of the dough is essential for making fluffy bread.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ورز

  1. مترادف:
    عمل کار
  1. مترادف:
    پیشه حرفه شغل
  1. مترادف:
    حاصل
  1. مترادف:
    زراعت کشت

ارجاع به لغت ورز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ورز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ورز

لغات نزدیک ورز

پیشنهاد بهبود معانی