امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پناهنده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پناهجو، متحصن

فونتیک فارسی

panaahande
اسم
refugee, asylum seeker, displaced person

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- پناهنده شدن

- to seek asylum

- پناهنده‌ی سیاسی

- political asylum

- دولت برای پناهندگان پناهگاه و غذا فراهم کرد.

- The government provided shelter and food to the refugees.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پناهنده

  1. مترادف:
    پناه‌جو زنهاری زینهاری متحصن ملتجی

ارجاع به لغت پناهنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پناهنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پناهنده

لغات نزدیک پناهنده

پیشنهاد بهبود معانی