امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پوسیده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

pooside
decayed, rotten, putrefied, worn out, flimsy, undurable, carious

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پوسیده

  1. مترادف:
    ژنده فرسوده کهنه مندرس
  1. مترادف:
    پوک فاسد کرم‌خورده
  1. مترادف:
    رمیم

ارجاع به لغت پوسیده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پوسیده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پوسیده

لغات نزدیک پوسیده

پیشنهاد بهبود معانی