امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

چرخ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

charkh
wheel, machine, vehicle, cart, turn, whirt, L. bicycle, [fig.]firmament, fate, fortune

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چرخ

  1. مترادف:
    آسمان فلک گردون
  1. مترادف:
    گردونه
  1. مترادف:
    چرخه
  1. مترادف:
    حلقه دایره گرد
  1. مترادف:
    دوچرخه
  1. مترادف:
    دور گردش
  1. مترادف:
    چرخشت معصر
  1. مترادف:
    چرخاب چرخ‌آب
  1. مترادف:
    طاق طاق‌ایوان
  1. مترادف:
    دستگاه پنبه‌ریسی
  1. مترادف:
    دستگاه‌دوخت ماشین دوخت
  1. مترادف:
    تیرکمان کمان
  1. مترادف:
    حرکت دورانی
  1. مترادف:
    چرغ صقر

ارجاع به لغت چرخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چرخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چرخ

لغات نزدیک چرخ

پیشنهاد بهبود معانی