با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

ژولیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

درهم شدن، نامرتب شدن، شانه نکرده بودن

فونتیک فارسی

zhoolidan
فعل لازم
to become disheveled, to be uncombed or untidy, to kink, to confuse, to snarl, to straggle
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ژولیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ژولیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ژولیدن

پیشنهاد بهبود معانی