با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    یادآوری به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    به‌خاطرآوری

    فونتیک فارسی

    yaadaavari
    اسم
    reminder, reminding, cue, intimation, recall, clue, remembrance, recollection

    - با یادآوری اشتباهات گذشته صورتش از خجالت سرخ شد.

    - She blushed at remembering her own past mistakes.

    - یادآوری به موقع او ما را از مرگ نجات داد.

    - Her timely reminder saved our lives.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد یادآوری

    1. تذکار، تذکر، خاطرنشان، یاد، یادکرد

    ارجاع به لغت یادآوری

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «یادآوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/یادآوری

    لغات نزدیک یادآوری

    پیشنهاد بهبود معانی