جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ش" (صفحه 5)
شرمنده
شرمنده شدن
شرمنده کردن
شرمنده و سر به زیر
شرنگ
شرور
شرورانه
شروع
شروع به اقدام کردن
شروع به رشد کردن
شروع شدن
شروع کردن
شروع کننده
شروع مجدد
شروع مسابقه
شروه
شری
شریان
شریان بند
شریان سبات
شریانچه
شریانی
شریدن
شریر
شریرانه
شریعت
شریعت گذار
شریعتمدار
شریف
شریک
شریک ارث
شریک ازدواج
شریک الارث
شریک الملک
شریک بودن
شریک جرم
شریک جرم بودن
شریک جرم کسی شدن
شریک دزد
شریک زندگی
شریک شدن
شریک شدن در
شریک شیطان
شریک غیر فعال که در سرمایه گذاری شرکت دارد ولی نه در مدیریت
شریک فروشنده در مزایده و حراج و شیادی
شریک کردن
شست
شست پا
شست پذیر
شست چمبری
شست دست
شست کژی
شست کسی خبردار شدن
شست گیر
شست و ساب
شستشو
شستشو دادن
شستشو دادن زخم
شستشو کردن
شستشو کننده
شستشو نشده
شستشوی بدن
شستشوی مغزی
شستشوی مغزی دادن
شستم خبردارشد
شستن
شستن با برس مالیدن و ساییدن
شستن با مالیدن چیزی زبر
شستن با مالیدن صابون
شستن جامه و ملافه
شستن شن با تشتک و جدا کردن طلای آن
شستن شن با لاوک و جدا کردن طلای آن
شستن و اتو کردن جامه و ملافه
شستن و بردن
شستن و بردن خاک
شستنی
شسته
شسته و رفته
شستی
شستی نقاشی
شستی ها
شش
شش انداز
شش بر
شش پایه ای
شش پر
شش پهلو
شش تایی
شش جزئی
شش حیواناتی از قبیل گوسفند و خوک
شش رویه
شش سطحی
شش شامه
شش شامه تبسی
شش ضلعی
شش عددی
شش قلو
شش قوطی آبجو و کوکاکولا
شش گوش
شش گوشه
شش ماه یکبار
شش ماهه
شش نفری
شش و بش
شش وجهی
ششدانگ
ششدانگی
ششدر
ششصد
ششصدم
ششصدمی
ششصدمین
ششگانه
ششلول
ششم
ششم آنکه
ششماه زی
ششمی
ششمین
ششی
شصت
شصت تیر
شصت ساله
شصتم
شصتمی
شصتمین
شط
شط العرب
شطرنج
شطرنج باز ماهر
شطرنجی
شطرنجی کردن
شعائر
شعائرگرا
شعائرگرایانه
شعار
شعار آهنگین
شعار جنگی
شعار حزبی
شعار حمل کردن
شعار دادن
شعار دیواری
شعار شرکت ها و موسسات
شعار قبیله
شعار نوشته
شعاع
شعاع آفتاب
شعاع بردار
شعاع حامل
شعاع دایره
شعاع دایره محیطی
شعاع ساقط
شعاع عمل
شعاع گستر
شعاع مانند
شعاع مهتاب
شعاع نور
شعاع نور صادر کردن
شعاعی
شعایر
شعب
شعبان
شعبده
شعبده باز
شعبده بازی
شعبده بازی کردن
شعبه
شعبه محلی
شعبه محلی اتحادیه کارگری
شعت
شعر
شعر آزاد
شعر بچه
شعر بزمی
شعر بند تنبانی
شعر بندتنبانی
شعر به وزن ایامب
شعر به وزن داکتیل نوشته
شعر بی پایه
شعر بی قافیه
شعر بی مایه
شعر چهار سطری
شعر حماسی
شعر حماسی ایلیاد
شعر رمزی
شعر سپید
شعر سرودن
شعر شبانی
شعر غنایی
شعر فکاهی و قافیه دار
شعر کوتاه داستانی
شعر کوتاه شبانی
شعر کودکانه
شعر گفتن
شعر مانند
شعر مذهبی
شعر مرکب از سطرهای چهار وندی
شعر منثور
شعر موشح
شعر نگاری
شعر هایکو
شعر هجو آمیز
شعرای شامی
شعرای یمانی
شعرباف
شعرگویی
شعری
شعریه
شعشعه
شعف
شعف خوشی
شعله
شعله افکن
شعله زدن
شعله زن
شعله فام
شعله کشیدن
شعله کم نور و لرزان
شعله مانند
شعله ور
شعله ور به طور ملایم
شعله ور شدن
شعله ور کردن
شعله وری
شعور
شعور انسانی
شعورحیوانی
شعیب
شعیر
شعیره
شغار
شغاره
شغال
شغال به
شغب
شغل
شغل آزاد
شغل اعطا شده
شغل افتخاری
شغل پردرآمد و بی دردسر
شغل دادن به
شغل داشتن
شغل عوض کردن
شغل قضاوت
شغل کتابداری
شغل مستلزم مهارت در کارهای دستی
شغل نویسندگی
شغلی
شف
شفا
شفا از راه دعا و ایمان
شفا بخشیدن
شفا یافتن
شفائ
شفابخش
شفابخشی مذهبی
شفاخانه
شفادادن
شفاعت
شفاعت آمیز
شفاعت کردن
شفاعت کننده
شفاف
شفاف شدن
شفاف کردن
شفاف کردن مطلبی
شفافی
شفافیت
شفاها
شفاهی
شفت
شفتالو
شفتاهنگ
شفته
شفته طبیعی
شفتین
شفتین صغری
شفتین کبری
شفرا
شفره
شفق
شفق جنوبی
شفق شمالی
شفق شمالی و جنوبی
شفق قطبی
شفقت
شفقت کردن بر
شفوی
شفهی لبی
شفیره
شفیره ای
شفیره سوسک
شفیره شدن
شفیع
شفیق
شق
شق القمر
شق ایستادن
شق پذیر
شق ثانی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return