با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

جست‌وجوی بدنی کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تفتیش بدنی کردن

فونتیک فارسی

jostojooye badani kardan
فعل متعدی
to frisk

- نگهبان باید هر بازدیدکننده‌ای را قبل‌از ورود به ساختمان جست‌وجوی بدنی می‌کرد.

- The security guard had to frisk every visitor before they entered the building.

- افسر پلیس مظنون را برای هرگونه اسلحه یا کالای قاچاق بازرسی بدنی کرد.

- The police officer frisked the suspect for any weapons or contraband.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جست‌وجوی بدنی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جست‌وجوی بدنی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جست‌وجوی بدنی کردن

لغات نزدیک جست‌وجوی بدنی کردن

پیشنهاد بهبود معانی