با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کوکو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فاخته

فونتیک فارسی

kookoo
اسم
جانورشناسی cuckoo

- (خیام) دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای / بنشسته و می‌گفت که کوکو؟ کوکو؟

- On its turret we saw a ringdove sitting / sadly saying cuckoo? cuckoo?

- کوکو نویددهنده‌ی بهار است.

- The cuckoo is a harbinger of spring.
نوعی غذا که ترکیب سبزی یا سیب‌زمینی و تخم‌مرغ است

فونتیک فارسی

kookoo
اسم
غذا و آشپزی kookoo

- از هر نوع کوکو بیزارم.

- I hate any kind of Kookoo.

- بیا کمی کوکو بپزیم.

- Let's cook some Kookoo.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوکو

ارجاع به لغت کوکو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوکو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوکو

لغات نزدیک کوکو

پیشنهاد بهبود معانی