امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abducent

æbˈduːsənt æbˈdjuːsənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(عضله) دور کننده، ورا برنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abducent

  1. noun A small motor nerve supplying the lateral rectus muscle of the eye
    Synonyms:
    abducent-nerve abducens abducens-nerve nervus abducens sixth cranial nerve
  1. adjective Especially of muscles; drawing away from the midline of the body or from an adjacent part
    Synonyms:
    abducting
    Antonyms:
    adducent

ارجاع به لغت abducent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abducent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abducent

لغات نزدیک abducent

پیشنهاد بهبود معانی