با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Acclimatization

əˌklaɪmətaɪˈzeɪʃn̩ əˌklaɪmətaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی acclimatisation است.

acclimatation نیز گفته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
سازگاری، انس یافتن (با محیط)، خوگیری (به محیط) (تنظیم کاراندام‌شناختی بدن انسان یا جاندار در پاسخ به تغییری در محیط پیرامون)
- The acclimatization of plants to different climates is an important factor in their growth and development.
- سازگاری گیاهان با اقلیم‌های مختلف عامل مهمی در رشد و نمو آن‌ها محسوب می‌شود.
- The success of the project depended on the acclimatisation of the new employees to the company culture.
- موفقیت این پروژه به انس یافتن کارمندان جدید با فرهنگ شرکت بستگی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acclimatization

  1. noun Adjustment to a changing environment
    Synonyms: acclimation, acclimatisation, adaptation

ارجاع به لغت acclimatization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acclimatization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acclimatization

لغات نزدیک acclimatization

پیشنهاد بهبود معانی