امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acclimatize

əˈklaɪmətaɪz əˈklaɪmətaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    acclimatized
  • شکل سوم:

    acclimatized
  • سوم‌شخص مفرد:

    acclimatizes
  • وجه وصفی حال:

    acclimatizing

معنی

adverb
خو دادن یا خو گرفتن(انسان)، خو گرفتن(جانور و گیاه به آب و هوای جدید)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acclimatize

  1. verb To make or become suitable to a particular situation or use
    Synonyms: acclimate, acclimatise, accommodate, adapt, adjust, conform, fashion, fit, reconcile, square, suit, tailor
  2. verb To make resistant to hardship, especially through continued exposure
    Synonyms: acclimate, caseharden, harden, indurate, season, toughen
  3. verb To acclimate.
    Synonyms: harden

ارجاع به لغت acclimatize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acclimatize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acclimatize

لغات نزدیک acclimatize

پیشنهاد بهبود معانی