با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Accrual

əˈkruːəl əˈkruːəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
افزایش، جمع‌شدگی، افزودگی، اجتماع، فراهم‌آمدگی، تعلق، تعلق‌پذیری
- accrual basis
- بر مبنای تعهدی (یا تعلق‌پذیری)
- accrual of interest
- انباشته شدن بهره(ی پول)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accrual

  1. noun growth
    Synonyms: accumulation, amassing, amassment, buildup, increase

ارجاع به لغت accrual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accrual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/accrual

لغات نزدیک accrual

پیشنهاد بهبود معانی