امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Adorable

əˈdɔːrəbl əˈdɔːrəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more adorable
  • صفت عالی:

    most adorable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دوست‌داشتنی، بامزه، ملوس، جذاب، ناز، تودل‌برو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- an adorable kitten
- بچه‌گربه‌ی ملوس
- an adorable baby girl
- دختربچه‌ی دوست‌داشتنی
adjective
شایان ستایش، قابل‌ پرستش، قابل ستایش، پرستیدنی، ستودنی
- The elderly couple's love for each other was truly adorable to witness.
- عشق این زوج مسن به یکدیگر واقعاً شایان ستایش بود.
- That story is so adorable.
- آن داستان بسیار ستودنی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adorable

  1. adjective cute, lovable
    Synonyms: ambrosial, appealing, attractive, captivating, charming, cute, darling, dear, delectable, delicious, delightful, dishy, dreamy, fetching, heavenly, hot, luscious, pleasing, precious, sexy, suave
    Antonyms: cursed, despicable, detestable, hateable, hateful

ارجاع به لغت adorable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adorable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adorable

لغات نزدیک adorable

پیشنهاد بهبود معانی