امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Advancement

ədˈvænsmənt ədˈvɑːnsmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    advancements

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
پیشرفت، ترقی، ترفیع، پیش قسط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the advancement of learning
- پیشرفت دانش
- his rapid advancement as an army officer
- ترقی سریع او به عنوان یک افسر ارتش
noun countable uncountable
حقوق سهم‌الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می‌دهند، link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد advancement

  1. noun promotion, progress
    Synonyms:
    advance amelioration betterment elevation gain growth headway improvement preference preferment prelation rise upgrading
    Antonyms:
    cessation decline descent downfall regression retreat retrogression stoppage
  1. noun forward movement
    Synonyms:
    advance anabasis gain headway march progress progression
    Antonyms:
    cessation decline descent halt retreat retrogression return reversion stop stoppage

ارجاع به لغت advancement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advancement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advancement

لغات نزدیک advancement

پیشنهاد بهبود معانی