امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Affectionate

əˈfekʃnət əˈfekʃnət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    affectionated
  • شکل سوم:

    affectionated
  • سوم‌شخص مفرد:

    affectionates
  • وجه وصفی حال:

    affectionating
  • صفت تفضیلی:

    more affectionate
  • صفت عالی:

    most affectionate

معنی و نمونه‌جمله

adjective C2
مهربان، خونگرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- They were an affectionate couple.
- آن‌ها زوج مهربانی بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد affectionate

  1. adjective having or showing fondness
    Synonyms:
    all over attached caring crazy over dear devoted doting fond friendly huggy kind lovey-dovey loving mushy nutty about partial soft on sympathetic tender warm warmhearted
    Antonyms:
    antagonistic cold cool disliking undemonstrative

ارجاع به لغت affectionate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «affectionate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/affectionate

لغات نزدیک affectionate

پیشنهاد بهبود معانی