امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Airlift

ˈerlɪft ˈeəˌlɪft
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    airlifted
  • شکل سوم:

    airlifted
  • سوم‌شخص مفرد:

    airlifts
  • وجه وصفی حال:

    airlifting
  • شکل جمع:

    airlifts

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
به‌وسیله‌ی هواپیما حمل و نقل کردن، خط حمل و نقل هوایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the Berlin airlift
- کمک‌رسانی به برلن از راه هوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد airlift

  1. noun transit
    Synonyms: air freight
  2. verb transport
    Synonyms: fly, airdrop

ارجاع به لغت airlift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «airlift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/airlift

لغات نزدیک airlift

پیشنهاد بهبود معانی