امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ambidextrous

ˌæmbɪˈdekstrəs ˌæmbɪˈdekstrəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دودست، یکسان‌دست، قادر به استفاده از هر دودست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She is ambidextrous, easily switching hands while writing.
- او قادر به استفاده از هر دودست است و به‌راحتی هنگام نوشتن دست عوض می‌کند.
- Being ambidextrous helped him excel in various sports.
- یکسان‌دست بودن به او کمک کرد تا در ورزش‌های مختلف به برتری برسد.
adjective
(در چند زمینه) چیره‌دست، ماهر
- Sadi was ambidextrous both in prose and poetry.
- سعدی هم در نثر و هم در نظم چیره‌دست بود.
- Her ambidextrous nature makes her an exceptional surgeon.
- طبیعت ماهرش از او یک جراح استثنایی می‌سازد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ambidextrous

  1. adjective Not being what one purports to be
    Synonyms:
    left-handed disingenuous insincere double-tongued two-handed deceitful double-dealing duplicitous mala fide janus-faced ambidextral two-faced conduplicate double-faced two-level two-story
    Antonyms:
    left-handed right-handed

ارجاع به لغت ambidextrous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ambidextrous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ambidextrous

لغات نزدیک ambidextrous

پیشنهاد بهبود معانی