با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Anomie

ˈænəmi ˈænəmi
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به‌صورت anomy نیز نوشته می‌شود.

anomie از anomy رایج‌تر است.

جامعه‌شناس فرانسوی، امیل دورکیم، در کتاب خودکشی (۱۸۹۷) این لغت را رواج داد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun formal
(در فرد یا جامعه) آنومی، بی‌هنجاری، فقدان هنجار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- anomie theory of crime
- نظریه‌ی بی‌هنجاری جرم
- social anomy
- آنومی اجتماعی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anomie

  1. noun Personal state of isolation and anxiety resulting from a lack of social control and regulation
    Synonyms: anomy
  2. noun Lack of moral standards in a society
    Synonyms: anomy

ارجاع به لغت anomie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anomie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anomie

لغات نزدیک anomie

پیشنهاد بهبود معانی