با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Antagonist

ænˈtæɡənɪst ænˈtæɡənɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    antagonists

معنی و نمونه‌جمله

noun
هماورد، مخالف، ضد، رقیب، دشمن
- Afrasiab was Rustam's antagonist.
- افراسیاب هماورد رستم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antagonist

  1. noun person causing problem
    Synonyms: adversary, angries, bad person, bandit, competitor, contender, crip, enemy, foe, match, opponent, opposer, opposite number, oppugnant, rival
    Antonyms: ally, protagonist, supporter

ارجاع به لغت antagonist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antagonist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antagonist

لغات نزدیک antagonist

پیشنهاد بهبود معانی