با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Antagonize

ænˈtæɡənaɪz ænˈtæɡənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
مخالف کردن، دشمن کردن
- He had antagonized all of the neighbors.
- او همه‌ی همسایه‌ها را با خود بد کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antagonize

  1. verb cause problem; oppose
    Synonyms: alienate, anger, annoy, counteract, estrange, insult, irritate, neutralize, offend, repel, struggle, work against
    Antonyms: agree, aid, help

ارجاع به لغت antagonize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antagonize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antagonize

لغات نزدیک antagonize

پیشنهاد بهبود معانی