امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Anticipate

ænˈtɪsəpeɪt ænˈtɪsəpeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    anticipated
  • شکل سوم:

    anticipated
  • سوم‌شخص مفرد:

    anticipates
  • وجه وصفی حال:

    anticipating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
پیش‌بینی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- I anticipate a pleasant trip.
- سفر خوشی را پیش‌بینی می‌کنم.
- Anticipating her request, I prepared the tea in advance.
- خواسته‌‌اش را پیش‌بینی نموده و چای را از پیش آماده کردم.
verb - transitive
پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر، تقدم داشتن بر
- Did the Vikings anticipate Columbus in discovering America?
- آیا وایکینگ‌ها در کشف امریکا بر (کریستوف) کلمب تقدم داشتند؟
verb - transitive
پیشگیری کردن
verb - transitive
پیش‌خور کردن
- They tried to anticipate the legacy.
- آن‌ها کوشیدند ارث را پیش‌خور کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anticipate

  1. verb expect; predict
    Synonyms:
    assume await bargain for be afraid conjecture count chickens count on cross the bridge divine entertain figure forecast foresee foretaste foretell have a hunch hope for jump the gun look for look forward to plan on prepare for prevision prognosticate promise oneself prophesy see see coming see in the cards suppose visualize wait wait for
    Antonyms:
    be amazed be surprised doubt
  1. verb act in advance of
    Synonyms:
    apprehend beat someone to it be early be one step ahead of block delay forestall hinder hold back intercept precede preclude prepare for prevent provide against
    Antonyms:
    be unready

لغات هم‌خانواده anticipate

  • verb - transitive
    anticipate

ارجاع به لغت anticipate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anticipate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anticipate

لغات نزدیک anticipate

پیشنهاد بهبود معانی