امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Appease

əˈpiːz əˈpiːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    appeased
  • شکل سوم:

    appeased
  • سوم‌شخص مفرد:

    appeases
  • وجه وصفی حال:

    appeasing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
آرام کردن، ساکت کردن، تسکین دادن، فرونشاندن، خواباندن، خشنود ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I tried to appease the child with a chocolate.
- سعی کردم که با شکلات از کودک دلجویی کنم.
- Water appeases thirst.
- آب تشنگی را فرومی‌نشاند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد appease

  1. verb satisfy, pacify
    Synonyms:
    allay alleviate assuage be enough blunt calm compose conciliate content diminish do ease gratify lessen lull make matters up meet halfway mitigate mollify patch things up placate propitiate quell quench quiet serve soften soothe subdue sweeten tranquilize
    Antonyms:
    aggravate annoy incite irritate provoke tease

ارجاع به لغت appease

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «appease» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appease

لغات نزدیک appease

پیشنهاد بهبود معانی