با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Applied

əˈplaɪd əˈplaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    applies
  • وجه وصفی حال:

    applying

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
کابردی، کاربسته
adjective
عملی، به‌کار بردنی، به‌کاربرده (شده)، برای هدف معین به‌کار رفته، وضع معمول
- applied sciences
- علوم کاربردی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد applied

  1. adjective used
    Synonyms: activated, adapted, adjusted, brought to bear, correlated, devoted, enforced, exercised, practiced, related, tested, utilized

لغات هم‌خانواده applied

ارجاع به لغت applied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «applied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/applied

لغات نزدیک applied

پیشنهاد بهبود معانی