با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Apprehensible

ˌæprɪˈhensəbl̩ ˌæprɪˈhensəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قابل فهم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apprehensible

  1. adjective Capable of being apprehended or understood
    Synonyms: intelligible, graspable, perceivable, understandable

ارجاع به لغت apprehensible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apprehensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apprehensible

لغات نزدیک apprehensible

پیشنهاد بهبود معانی