امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Assignable

American: əˈsaɪnəbl̩ British: əˈsaɪnəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
حواله‌ای، واگذاردنی، قابل‌تعیین و تخصیص، معین، مشخص، معلوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assignable

  1. adjective Legally transferable to the ownership of another
    Synonyms:
    conveyable negotiable transferable transferrable

ارجاع به لغت assignable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assignable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assignable

لغات نزدیک assignable

پیشنهاد بهبود معانی