با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Astride

əˈstraɪd əˈstraɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

plural preposition
( astraddle =) با پاهای گشاد از هم
- Mehri sat astride a large white horse.
- مهری سوار بر اسب بزرگ و سفیدی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد astride

  1. adjective with a leg on either side
    Synonyms: astraddle, athwart, on the back of, piggyback, sitting on, straddling

ارجاع به لغت astride

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «astride» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/astride

لغات نزدیک astride

پیشنهاد بهبود معانی