امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Attempted Murder

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun
حقوق تجری به قتل، اقدام به قتل، مبادرت به قتل، قتل نافرجام (تلاش عمدی برای کشتن فرد، بدون اینکه این عمل به نتیجه‌ی نهایی یعنی مرگ منجر شود) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He was charged with attempted murder after the shocking incident.
- او پس‌از این اتفاق تکان‌دهنده به تجری به قتل متهم شد.
- The jury deliberated on the evidence for the attempted murder case.
- اعضای هیئت‌منصفه در مورد شواهد پرونده‌ی قتل نافرجام رایزنی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attempted murder

  1. noun a criminal offense that involves an intention to kill another person, coupled with actions taken toward that goal. It is characterized by the perpetrator's clear intent to cause death and the steps taken to carry out that intent, even if the act does not result in the death of the victim

ارجاع به لغت attempted murder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attempted murder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attempted-murder

لغات نزدیک attempted murder

پیشنهاد بهبود معانی