امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Authenticate

ɑːˈθent̬əkeɪt ɔːˈθentɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    authenticated
  • شکل سوم:

    authenticated
  • سوم‌شخص مفرد:

    authenticates
  • وجه وصفی حال:

    authenticating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
تصدیق کردن، تأیید کردن، صحه گذاشتن بر، موثق دانستن (هویت و سند و امضا و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The Fast Dictionary asks its users to authenticate their email addresses by clicking on a verification link sent to their inbox.
- فست‌دیکشنری از کاربران خود می‌خواهد تا با کلیک روی لینک صحت‌سنجی ارسال‌شده به قسمت ورودی ایمیل، آدرس ایمیل خود را تأیید کنند.
- The security system required me to authenticate my password before granting me access to my personal files.
- سیستم امنیتی من را ملزم می‌کرد تا پیش از اینکه اجازه‌ی دسترسی به فایل‌های شخصی‌ام را به من بدهد، رمز عبورم را تصدیق کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد authenticate

  1. verb establish as real, genuine
    Synonyms:
    accredit attest authorize bear out certify confirm corroborate endorse guarantee justify prove substantiate validate verify vouch warrant

لغات هم‌خانواده authenticate

  • verb - transitive
    authenticate

ارجاع به لغت authenticate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «authenticate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/authenticate

لغات نزدیک authenticate

پیشنهاد بهبود معانی