امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Automaton

    ɑːˈtɑːmət̬n ɔːˈtɒmətən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun
    ماشین، ماشین خودکار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun
    آدم مکانیکی، ماشینی که کارهای انسان را می‌کند ، (مجازاً) آدم بی‌اراده، آلت دست
    - He has become an automaton, repeating the same dull things over and over.
    - او مانند یک آدم ماشینی همان حرف‌های کسل‌کننده را بارها تکرار می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد automaton

    1. noun A mechanism that can move automatically
      Synonyms: robot, humanoid, zombi, android, zombie, golem

    ارجاع به لغت automaton

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «automaton» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/automaton

    لغات نزدیک automaton

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند