با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ban

bæn bæn bæn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    banned
  • شکل سوم:

    banned
  • سوم شخص مفرد:

    bans
  • وجه وصفی حال:

    banning
  • شکل جمع:

    bans

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
قدغن کردن، ممنوع کردن، بازداری کردن، منع کردن، تحریم کردن، اجازه ندادن، باز داشتن، بستن
- They banned that movie.
- آن فیلم را ممنوع کردند.
- to ban someone from leaving the country
- کسی را ممنوع‌الخروج کردن
- the banning of dogs from public parks
- قدغن کردن آوردن سگ به پارک‌های عمومی
verb - transitive
(قدیمی) لعن کردن، محکوم شناختن، نفرین کردن
noun
منع، ممنوعه، ممنوعیت، غیرمجاز شناسی
- banned books
- کتاب‌های ممنوعه
- the nuclear test ban treaty
- قرارداد منع آزمایش‌های اتمی
- There was no ban on smoking cigarettes.
- منعی برای کشیدن سیگار وجود نداشت.
noun countable
لعن، حکم تحریم یا تکفیر، لعنت، طرد و تکفیر
noun
اعلان ازدواج در کلیسا
noun
(قرون وسطی) احضار رعایا برای خدمت نظام تحت لوای ارباب
noun
واحد پول رومانی معادل یک صدم لیو (leu)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ban

  1. noun official forbiddance
    Synonyms: a thou-shalt-not, boycott, censorship, don’t, embargo, injunction, interdiction, limitation, no-no, off limits, out of bounds, prohibition, proscription, refusal, restriction, stoppage, suppression, taboo
    Antonyms: allowance, permission
  2. verb officially forbid
    Synonyms: banish, bar, blackball, close down, close up, curse, declare illegal, disallow, enjoin, exclude, halt, ice out, illegalize, inhibit, interdict, outlaw, pass by, pass up, prevent, prohibit, proscribe, restrict, shut out, suppress
    Antonyms: allow, permit

ارجاع به لغت ban

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ban» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ban

لغات نزدیک ban

پیشنهاد بهبود معانی