امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ban

bæn bæn bæn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    banned
  • شکل سوم:

    banned
  • سوم‌شخص مفرد:

    bans
  • وجه وصفی حال:

    banning
  • شکل جمع:

    bans

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
قدغن کردن، ممنوع کردن، بازداری کردن، منع کردن، تحریم کردن، اجازه ندادن، باز داشتن، بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They banned that movie.
- آن فیلم را ممنوع کردند.
- to ban someone from leaving the country
- کسی را ممنوع‌الخروج کردن
- the banning of dogs from public parks
- قدغن کردن آوردن سگ به پارک‌های عمومی
verb - transitive
(قدیمی) لعن کردن، محکوم شناختن، نفرین کردن
noun
منع، ممنوعه، ممنوعیت، غیرمجاز شناسی
- banned books
- کتاب‌های ممنوعه
- the nuclear test ban treaty
- قرارداد منع آزمایش‌های اتمی
- There was no ban on smoking cigarettes.
- منعی برای کشیدن سیگار وجود نداشت.
noun countable
لعن، حکم تحریم یا تکفیر، لعنت، طرد و تکفیر
noun
اعلان ازدواج در کلیسا
noun
(قرون وسطی) احضار رعایا برای خدمت نظام تحت لوای ارباب
noun
واحد پول رومانی معادل یک صدم لیو (leu)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ban

  1. noun official forbiddance
    Synonyms:
    a thou-shalt-not boycott censorship don’t embargo injunction interdiction limitation no-no off limits out of bounds prohibition proscription refusal restriction stoppage suppression taboo
    Antonyms:
    allowance permission
  1. verb officially forbid
    Synonyms:
    banish bar blackball close down close up curse declare illegal disallow enjoin exclude halt ice out illegalize inhibit interdict outlaw pass by pass up prevent prohibit proscribe restrict shut out suppress
    Antonyms:
    allow permit

ارجاع به لغت ban

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ban» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ban

لغات نزدیک ban

پیشنهاد بهبود معانی