امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Banal

bəˈnɑːl / / bəˈnæl bəˈnɑːl / / bəˈnæl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more banal
  • صفت عالی:

    most banal

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پیش‌پا‌افتاده، مبتذل، معمولی، همه‌جایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the banality of his questions
- پیش‌پاافتادگی (ابتذال) پرسش‌های او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد banal

  1. adjective commonplace
    Synonyms:
    blah bland bromidic clichéd common conventional cornball cornfed corny dull as dishwater dumb everyday flat hackneyed ho hum hokey humdrum insipid mundane noplace nothing nowhere old hat ordinary pabulum pedestrian platitudinous square stale stereotyped stock stupid tired tripe trite unimaginative unoriginal vapid watery wishy-washy zero
    Antonyms:
    fresh new original

ارجاع به لغت banal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «banal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/banal

لغات نزدیک banal

پیشنهاد بهبود معانی