امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Banter

ˈbænt̬ər ˈbæntə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bantered
  • شکل سوم:

    bantered
  • سوم‌شخص مفرد:

    banters
  • وجه وصفی حال:

    bantering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
مسخره کردن، دست انداختن، شوخی کنایه‌دار، خوشمزگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We stood there and bantered.
- آنجا ایستادیم و با هم شوخی کردیم.
- a bantering tone of voice
- لحن شوخی‌آمیز
- He even banters with his grandfather.
- او حتی با پدربزرگش شوخی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد banter

  1. noun teasing
    Synonyms:
    badinage chaff chaffing chitchat derision dissing exchange fun gossip jeering jesting joking joshing kidding mockery persiflage play raillery repartee ribbing ridicule small talk
  1. verb tease
    Synonyms:
    chaff deride fool fun jeer jest jive joke josh kid make fun of mock rag razz rib ridicule satirize taunt

ارجاع به لغت banter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «banter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/banter

لغات نزدیک banter

پیشنهاد بهبود معانی