امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Baseboard

ˈbeɪsbɔːrd ˈbeɪsbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
چوب یا تخته‌ای که به‌عنوان ستون یا پایه به‌کار می‌رود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baseboard

  1. noun A molding covering the joint formed by a wall and the floor
    Synonyms:
    mopboard skirting-board

ارجاع به لغت baseboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baseboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baseboard

لغات نزدیک baseboard

پیشنهاد بهبود معانی