امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Beastly

ˈbiːstli ˈbiːstli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
حیوان صفت، جانوروار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the beastly behavior of the occupying troops
- رفتار ددمنشانه‌ی سربازان اشغالگر
- a beastly cut on the knee
- زخم بدی بر زانو
- What beastly weather!
- عجب هوای بدی!
- beastly bad news
- خبر خیلی بد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beastly

  1. adverb savage; vulgar
    Synonyms:
    abominable animal barbarous base bestial boorish brutal brute brutish carnal coarse cruel degraded depraved disgusting feral ferine foul gluttonous gross inhuman irrational loathsome low monstrous obscene piggish prurient repulsive sadistic swinish unclean vile
    Antonyms:
    good kind nice superior
  1. adverb offensive
    Synonyms:
    awful disagreeable disgusting foul gross mean nasty revolting rotten terrible unpleasant vile
    Antonyms:
    good inoffensive kind nice

ارجاع به لغت beastly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beastly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beastly

لغات نزدیک beastly

پیشنهاد بهبود معانی