با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Beatify

biˈætɪfaɪ biˈætɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
سعادت جاودانی بخشیدن، آمرزیدن، مبارک خواندن
- The church plans to beatify the martyrs who died for their faith.
- کلیسا قصد دارد شهدایی را که برای عقیده‌ی خود فوت شده‌اند، بیامرزد.
- She was beatified six years after her death.
- او شش سال پس از مرگش مبارک خوانده شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beatify

  1. verb bless
    Synonyms: glorify, sanctify, consecrate, exalt, deify
    Antonyms: condemn, curse, damn

ارجاع به لغت beatify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beatify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beatify

لغات نزدیک beatify

پیشنهاد بهبود معانی