با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Beating

ˈbiːtɪŋ ˈbiːtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    beat
  • شکل سوم:

    beaten
  • سوم شخص مفرد:

    beats
  • شکل جمع:

    beatings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
زدن، عمل زدن، کوبش، ضربه‌زنی، کتک‌زنی
noun
تپش، ضربان
- the (beating of the) pulse
- (تپش) نبض
- the beating of the heart
- تپش قلب
noun
شکست، باخت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beating

  1. noun thrashing
    Synonyms: whipping, drubbing, defeat, bashing, annihilation, rout, shellacking, slaughter, trouncing
    Antonyms: triumph, victory, win

لغات هم‌خانواده beating

ارجاع به لغت beating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beating

لغات نزدیک beating

پیشنهاد بهبود معانی