امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Behold

bɪˈhoʊld bɪˈhəʊld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    beheld
  • شکل سوم:

    beheld
  • سوم‌شخص مفرد:

    beholds
  • وجه وصفی حال:

    beholding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
دیدن، مشاهده کردن، نظاره کردن، (در وجه امری) ببین، اینک، هان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His eyes had never beheld such magnificence.
- چشمانش هرگز چنین جاه و جلالی را ندیده بود.
- Behold, see with your own eyes!
- از دیده نظر کن هان!
- Behold God's messenger!
- پیامبر خدا را نظاره کن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد behold

  1. verb regard; look at
    Synonyms:
    catch consider contemplate descry discern distinguish earmark eye eyeball feast one’s eyes flash lay eyes on note notice observe perceive regard scan see spot spy survey view watch witness

ارجاع به لغت behold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «behold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/behold

لغات نزدیک behold

پیشنهاد بهبود معانی