با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bezoar

ˈbiːzɔːr ˈbiːzɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bezoars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پزشکی بنداک، بزوار، سنگ پادزهر (غذای باقی‌مانده‌ی سفت‌شده که کاملاً به روده تخلیه نمی‌شود و مقداری از آن در معده باقی می‌ماند.)
- The doctor removed the bezoar from the patient's stomach during surgery.
- پزشک در حین جراحی، بنداک را از معده‌ی بیمار خارج کرد.
- Some people mistakenly believe that bezoars can cure poisonings.
- برخی افراد به اشتباه معتقدند که بزوارها می‌توانند مسمومیت‌ها را درمان کنند.
noun countable
جانورشناسی پازن، پاژَن (نوعی بز وحشی)
- Hunters are on a mission to track down a rare bezoar for scientific research purposes.
- شکارچیان در ماموریتی برای ردیابی یک پازن نادر برای اهداف تحقیقاتی علمی هستند.
- I was fortunate enough to observe a magnificent bezoar grazing peacefully on the mountainside.
- من بسیار خوش‌شانس بودم که یک پاژَن زیبا را درحال چرا در دامنه‌ی کوه دیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bezoar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bezoar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bezoar

لغات نزدیک bezoar

پیشنهاد بهبود معانی