با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Blare

bler bleə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blared
  • شکل سوم:

    blared
  • سوم شخص مفرد:

    blares
  • وجه وصفی حال:

    blaring
  • شکل جمع:

    blares

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
صداکردن (مثل شیپور)، جار زدن، با فریاد گفتن
- The blare of loudspeakers made sleeping impossible.
- صدای عروعر بلندگوها خوابیدن را غیرممکن می‌کرد.
- A radio was blaring in the next room.
- در اتاق مجاور رادیویی زرزر می‌کرد.
- Trumpets blared.
- صدای گوش‌خراش شپیورها بلند شد.
- The loudspeaker blared out the names of the captives.
- بلندگو با صدای گوش‌خراش نام اسیران را اعلام کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blare

  1. verb make loud noise
    Synonyms: bark, bellow, blast, boom, bray, clamor, clang, honk, hoot, peal, resound, roar, scream, shout, shriek, sound out, toot, trumpet
    Antonyms: toot

Phrasal verbs

  • blare out

    (بلند و ناخوشایند) صدا کردن

ارجاع به لغت blare

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blare

لغات نزدیک blare

پیشنهاد بهبود معانی