امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blase

blɑːˈzeɪ ˈblɑːzeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بیزار از عشرت در اثر افراط در خوشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blase

  1. adjective nonchalant
    Synonyms:
    apathetic been around twice bored cloyed cool disenchanted disentranced done it all fed up glutted indifferent jaded knowing laid-back lukewarm mellow mundane offhand satiated sick of sophisticate sophisticated surfeited unconcerned unexcited uninterested unmoved weary worldly world-weary
    Antonyms:
    enthusiastic excited

ارجاع به لغت blase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blase

لغات نزدیک blase

پیشنهاد بهبود معانی