امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bloodletting

ˈblʌdˌletɪŋ ˈblʌdˌletɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
قتل‌عام، خون‌ریزی، کشتار، حمام خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The ongoing bloodletting in the region shows no signs of stopping.
- کشتار مداوم در منطقه، هیچ نشانه‌ای از آتش‌بس را نشان نمی‌دهد.
- The history of bloodletting between the two tribes dated back centuries.
- تاریخچه‌ی کشتار بین این دو قبیله به قرن‌ها قبل باز می‌گردد.
noun singular uncountable
کسب‌وکار تعدیل نیرو
- The bloodletting at the company resulted in numerous layoffs.
- تعدیل نیرو در شرکت منجر به اخراج‌های متعددی شد.
- After the bloodletting, morale among the remaining employees was low.
- پس‌از تعدیل نیرو، روحیه‌ی کارکنان باقی‌مانده کم شد.
noun uncountable
پزشکی رگ‌زنی، فصد، فصد خون link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- He wasn't ready to the bloodletting.
- او برای فصد خون آماده نبود.
- Bloodletting was a common practice in ancient medicine.
- رگ‌زنی در طب قدیم رایج بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloodletting

  1. noun The savage killing of many victims
    Synonyms:
    bloodbath bloodshed bleeding butchery carnage massacre phlebotomy pogrom slaughter venesection battue

ارجاع به لغت bloodletting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloodletting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bloodletting

لغات نزدیک bloodletting

پیشنهاد بهبود معانی