با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Body Shop

ˈbɑːdi ˌʃɑːp ˈbɒdi ˌʃɒp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کارگاه صافکاری اتومبیل، تعمیرگاه بدنه‌ی اتومبیل، (مغازه‌ی) صافکاری
- The body shop charged me a hefty fee for fixing the dent on my car.
- مغازه‌ی صافکاری برای درست کردن جای ضربه‌ی روی ماشینم مبلغ زیادی گرفت.
- I took my car to the body shop.
- ماشینم را به صافکاری بردم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت body shop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «body shop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/body-shop

لغات نزدیک body shop

پیشنهاد بهبود معانی