با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bogie

ˈboʊɡi ˈbəʊɡi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی هزارچرخ، بوژی، ارابه واگن
- A faulty bogie caused a delay in the arrival of our train at the station.
- بوژی معیوب باعث تاخیر در رسیدن قطار ما به ایستگاه شد.
- The bogie of the train was equipped with sturdy wheels for a smooth ride.
- هزارچرخ قطار مجهز به چرخ‌های محکم بود تا سواری نرمی داشته باشد.
noun countable
(انگلیسی هندی) واگن (خودروی ریلی که جهت ترابری بار یا مسافر مورد استفاده قرار می‌گیرد)
- The old-fashioned bogie had plush seats and elegant decor.
- واگن قدیمی صندلی‌های مخملی و دکوری زیبا داشت.
- I found a comfortable seat in the bogie and settled in for the journey.
- یک صندلی راحت در واگن پیدا کردم و برای سفر روی آن نشستم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bogie

  1. noun An unidentified (and possibly enemy) aircraft
    Synonyms: bogey, bogy

ارجاع به لغت bogie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bogie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bogie

لغات نزدیک bogie

پیشنهاد بهبود معانی