گذشتهی ساده:
boltedشکل سوم:
boltedسومشخص مفرد:
boltsوجه وصفی حال:
boltingشکل جمع:
boltsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
شقو رق، صاف ایستاده یا نشسته
1- آذرخش، برق از آسمان 2- رویداد ناگهانی (و معمولاً ناخوشایند)، چیز برقآسا
زدن به چاک، جیم شدن، فلنگ را بستن
آخرین تیر خود را رها کردن، آخرین کوشش خود را کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bolt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bolt