امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bounce Back

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb C1
(پس از رکود، پسرفت) بازگشت کردن، دوباره گُل کردن، دوباره قد راست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bounce back

  1. verb recuperate quickly
    Synonyms:
    echo gain strength get better get over get well mend overcome pull around rebound recover recuperate reflect renew one's strength turn the corner

ارجاع به لغت bounce back

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bounce back» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bounce-back

لغات نزدیک bounce back

پیشنهاد بهبود معانی