امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Boy

bɔɪ bɔɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    boys

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
پسر، پسر‌بچه، مرد نابالغ، (خودمانی) مرد، آدم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a twelve-year old boy
- پسری دوازده‌ساله
- Abbas Khan's oldest boy
- پسر بزرگ عباس‌خان
- How are you, old boy?
- پسر حالت چطوره؟
- When the boys come marching home
- هنگامی که سربازان ما با گام‌های نظامی به میهن بازگردند
noun countable
حیوان اهلی نر (به خصوص حیوان خانگی)
noun countable
هتل (هتل و غیره) پادو، چمدان بر، حمال، (تحقیرآمیز) نوکر link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی هتل

مشاهده
interjection
(حرف ندا به نشان تعجب یا خوشی و غیره) عجب !
- Oh, boy! I won!
- وای چه خوب، برنده شدم!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boy

  1. noun young man
    Synonyms:
    buck cadet chap child dude fellow gamin guy half-pint junior lad little guy little shaver master punk puppy runt schoolboy shaver small fry sonny sprout squirt stripling tadpole whippersnapper youngster youth
    Antonyms:
    girl

Idioms

  • boy in blue

    (انگلیس - عامیانه) پاسبان، پلیس

سوال‌های رایج boy

معنی boy به فارسی چی میشه؟

کلمه "boy" در زبان انگلیسی به معنای "پسر" است و به طور کلی به مردان جوان یا پسران اشاره دارد. این واژه یکی از ابتدایی‌ترین و رایج‌ترین واژه‌ها در زبان انگلیسی است و در بسیاری از زمینه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. در ادامه، معانی و نکات جالب مرتبط با این کلمه را بررسی خواهیم کرد.

معانی و کاربردها:

1. معنی اصلی: "boy" به معنای پسر یا مرد جوان است که معمولاً به بچه‌های مذکر اشاره دارد و می‌تواند از نوزادی تا سنین نوجوانی را شامل شود.

2. کاربردهای فرهنگی: در فرهنگ‌های مختلف، واژه "boy" ممکن است بار معنایی متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، در برخی جوامع، این واژه ممکن است به عنوان یک اصطلاح محبت‌آمیز یا دوستانه استفاده شود.

3. استفاده در اصطلاحات: "boy" در برخی اصطلاحات و عبارات رایج نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال:

- "boyfriend" به معنی دوست‌پسر (مردی که با یک زن در رابطه است).

- "bad boy" به معنی پسر بد (گاهی به مردانی که رفتارهای ناپسند دارند، اطلاق می‌شود).

نکات جالب:

1. تاریخچه: واژه "boy" از زبان انگلیسی قدیم گرفته شده و ریشه آن به واژه‌ای به نام "bōia" برمی‌گردد که به معنای "خدمتکار" یا "پسر" است. این نشان‌دهنده تغییرات معنایی و اجتماعی در طول تاریخ است.

2. تفاوت‌های فرهنگی: در برخی فرهنگ‌ها، واژه "boy" ممکن است به عنوان یک اصطلاح تحقیرآمیز یا توهین‌آمیز به کار رود. مثلاً وقتی کسی به یک مرد بالغ می‌گوید "boy"، ممکن است به این معنا باشد که او هنوز به بلوغ فکری نرسیده است.

3. واژه‌های هم‌خانواده: واژه "boy" دارای هم‌خانواده‌هایی است که در زبان انگلیسی به کار می‌روند، مانند "boys" (جمع "boy") و "boyhood" (دوران کودکی پسران).

4. نقش در ادبیات و رسانه‌ها: در ادبیات و رسانه‌ها، شخصیت‌ها معمولاً به عنوان "پسر" توصیف می‌شوند. این موضوع به ویژه در داستان‌های نوجوانان و فیلم‌ها بسیار دیده می‌شود. شخصیت‌های "پسر" معمولاً با ماجراجویی‌ها، چالش‌ها و رشد شخصیتی روبه‌رو می‌شوند.

5. تفاوت‌های سنی: واژه "boy" به طور معمول به مردان جوان اشاره دارد، اما در برخی موارد می‌تواند به مردان بزرگسال نیز اشاره کند، به ویژه در موقعیت‌های غیررسمی یا دوستانه.

6. جایگاه در جامعه: با توجه به تحولات اجتماعی و فرهنگی، در سال‌های اخیر بحث‌های زیادی درباره نقش و هویت مردان و پسران در جامعه مطرح شده است. این مباحث به تغییر در تعریف واژه "boy" و انتظارات اجتماعی از آن منجر شده است.

ارجاع به لغت boy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boy

لغات نزدیک boy

پیشنهاد بهبود معانی